داینامیک رنج(دامنه پویایی تصویر) در عکاسی یک مفهوم اساسی است که هر عکاسی باید آن را درک کند زیرا روشن شدن بیش از حد هایلایتها یا نوردهی کم در سایهها، جزئیات تصاویر شما را از بین میبرد و درک داینایک رنج و استفاده از آن میتواند به حفظ جزئیات کمک کند. در این مقاله از آموزش عکاسی با شوت شات قرار است در مورد محدوده داینامیکی در عکاسی و تاثیر آن بر تصاویر شما صحبت کنیم تا بتوانید عکسهای با جزئیات بالا در تمامی نواحی تصویر ثبت کنید. بنابراین با ما تا انتهای مطلب همراه باشید.
داینامیک رنج در عکاسی ، نسبت کنتراست بین تیره ترین و روشن ترین تن رنگی است که دوربین می تواند در یک نوردهی ثبت کند. حداکثر محدوده دینامیکی بیشترین محدوده نوری است که یک سنسور دوربین دیجیتال یا نوار فیلم می تواند بگیرد. محدوده دینامیکی در استاپ اندازه گیری می شود. هر توقف نشان دهنده دو برابر شدن سطح روشنایی ثبت شده است. در حالی که چشم انسان میتواند تا 24 استاپ محدوده دینامیکی را ببیند، حتی دوربینهای DSLR و بدون آینه سطح بالا تنها میتوانند به حدود 12 استاپ برسند.
داینامیک رنج به محدوده تناژ در یک صحنه، از تاریک ترین تا روشنترین است که سنسور دوربین شما میتواند آن را ثبت کند. هر چه این محدوده در یک صحنه بیشتر باشد، دامنه دینامیکی بیشتر است. بنابراین صحنهای پر از رنگهای میانی ملایم و خاکستری دارای دامنه دینامیکی پایینی است، در حالی که صحنهای با نقاط روشن و سایههای شدید، مانند غروب آفتاب بر فراز یک جنگل سایهدار، دامنه دینامیکی بالایی دارد.
داینامیک رنج در عکاسی بر حسب است تعیین میشود، که در آن هر است معادل دو برابر شدن سطح نور است. آنچه مهم است این است که صحنهای با 10 استاپ دامنه دینامیکی دارای تغییرات تونال بیشتری نسبت به صحنهای با 5 استاپ دامنه دینامیکی و غیره است. جالب است بدانید چشم انسان میتواند تا 20 استاپ از محدوده داینامیک را تشخیص دهد، در حالی که دوربینهای dslr و بدون آینه میتوانند تا حداکثر 15 استاپ را ثبت کنند.
هر دوربینی قادر است محدوده دینامیکی خاصی را ثبت کند و هنگامی که داینامیک رنج صحنه از ظرفیت دامنه دینامیکی دوربین شما فراتر برود، روشنترین نقاط و یا تیرهترین سایهها جزئیات خود را از دست میدهند، پس به طور کلی باید از آن اجتناب کرد.
به عنوان مثال، یک دوربین استاندارد ممکن است محدوده دینامیکی 12 استاپی را ارائه دهد که گرفتن تصویری مانند این را بسیار آسان می کند:
اما اگر قرار بود خورشید در پشت غاز قرار داشته باشد و نور پسزمینه را روشن کند، دامنه دینامیکی بهطور چشمگیری افزایش مییابد و دوربین شما برای ثبت سایهها و نقاط برجسته دچار مشکل میشود، همانطور که در اینجا میبینید:
در صحنه تصویر بالا، چشمه پسزمینه آنقدر روشن و سایههای پیشزمینه آنقدر تاریک بود که دوربین من نمیتوانست کل محدوده دینامیکی را تحمل کند. در حالی که من توانستم بیشتر جزئیات برجسته را در قسمتهای پشت غاز حفظ کنم، سایهها بریده شدند که منجر به تکههای سیاه و بدون جزئیات در پیشزمینه شد. (و اگر عمدا نوردهی را افزایش می دادم تا پیش زمینه را روشن کنم، برعکس اتفاق می افتاد: جزئیات خوب در پیش زمینه، اما از دست دادن جزئیات در هایلایت های پس زمینه.)
محدوده دینامیکی به دلیل ترکیبی از سوژه و نور ایجاد میشود. برخی از سوژهها روشن هستند، مانند ماشینهای نقرهای، مرغهای سفید و مناظر برفی و سایر موضوعات تیره هستند، مانند موتورسیکلت های سیاه، پوست درخت بلوط، و پرده های نورگیر. اگر سوژهای تاریک را روی پسزمینهی تاریک یا سوژهای روشن را روی پسزمینهی روشن قرار دهید، صحنهای با دامنه دینامیکی پایین خواهید داشت (یعنی تنوع رنگی بسیار محدود). اما اگر سوژهای تاریک را روی پسزمینهای روشن قرار دهید، مانند یک موتورسیکلت سیاه در مقابل تپهای پوشیده از برف، معمولاً صحنهای با دامنه دینامیکی بالا خواهید داشت.
نور هم مهم است، نور با کنتراست بالا، مانند آنچه در ظهر یک روز آفتابی می بینید، نقاط برجسته و سایههای زیادی ایجاد میکند و در نتیجه یک صحنه با داینامیک رنج بالا ایجاد میکند. توجه داشته باشید که سوژه و نور با هم محدوده دینامیکی یک صحنه را ایجاد میکنند. اگر یک سوژه تاریک را در مقابل یک پسزمینه روشن قرار دهید و سپس نور با کنتراست بالا را اضافه کنید، محدوده دینامیکی صحنه افزایش مییابد. و اگر سوژهای تاریک را در مقابل پسزمینه روشن قرار دهید، سپس نور صاف و کم کنتراست را اضافه کنید، محدوده دینامیکی صحنه کاهش مییابد.
بنابراین محدوده دینامیکی را نمی توان فقط بر حسب سوژهها یا فقط نور ارزیابی کرد. هر دوی این عوامل عامل مهم است. به عنوان مثال، تصویر بالا در سایه گرفته شده است در حالی که پسزمینه توسط خورشید روشن شده بود، که منجر به یک عکس با محدوده دینامیکی نسبتاً بالا شد. همانطور که میبینید پس زمنیه خیلی روشن و لباس سیاه زن سبب شده تا محدوده داینامیکی به شدت افزایش پیدا کند و به همین دلیل جزئیات لباس به سختی قابل مشاهده است. اما بیایید ببینیم اگر همین سوژه، پس زمینهای تاریکتر داشته باشد چه اتفاقی میافتد.
به عبارت دیگر، با تنظیم نور، میتوان محدوده دینامیکی را تغییر داد، حتی اگر مقدار تونال واقعی سوژه و پسزمینه تغییر قابل توجهی نداشته باشد. همانطور که میبینید، پس زمینه تیره سبب شده تا داینامیک رنج صحنه کاهش یابد، به همین دلیل جزئیات لباس زن از سناریو قبلی، قابل مشاهده تر است.
صحنههای با دامنه دینامیکی بالا میتواند برای عکاسان مشکل ایجاد کند. چنین صحنههایی نوردهی در عکاسی به صورت کامل را بسیار دشوار میکنند و مبتدیان اغلب از از دست دادن جزئیات در عکس های HDR ناامید میشوند. پس چه کاری میکنید؟ چگونه با سوژههای HDR، مانند پیشزمینه سایهدار در مقابل غروب زیبا برخورد میکنید؟ در زیر، چند روش برای عکاسی از صحنههایی با داینامیک رنج بالا وجود دارد اما توجه داشته باشید که هیچ گزینه واحدی لزوما بهتر از بقیه نیست. همه چیز به موقعیت بستگی دارد!
Bracketing فرآیند گرفتن چندین عکس در مقادیر نوردهی مختلف است به این امید که یک تصویر به خوبی نوردهی شود. ساده ترین و رایج ترین روش براکتینگ شامل گرفتن سه عکس با سرعت شاتر کمی متفاوت است. به این ترتیب، وقتی بعد از عکاسی به خانه میرسید، میتوانید تصویر را با بهترین نوردهی انتخاب کنید، سپس بقیه را دور بیندازید.
براکتینگ هنگام ثبت صحنه هایی با دامنه دینامیکی نسبتاً بالا به خوبی کار می کند، تا زمانی که داینامیک رنج آنقدر بالا نباشد که از قابلیتهای دوربین شما فراتر رود. به عنوان مثال، اگر دوربین شما می تواند 12 استاپ از محدوده دینامیکی را ثبت کند و صحنه ای که از آن عکس می گیرید در حدود 10 است، تا زمانی که بتوانید نوردهی را به درستی دریافت کنید، می توانید جزئیات را از همه قسمتها به دست آورید. در اینجا، هیستوگرام دوربین و بررسی تصاویر در نمایشگر دوربین شما نیز بسیار مفید است تا هر بار نتیجه را مقایسه کنید. با این حال، در حالی که براکت برای صحنههای DR متوسط و متوسط عالی است، زمانی که محدوده دینامیکی بسیار بالا باشد، مانند هنگام عکاسی از غروبهای شدید خورشید یا مناظر شهری در شب، نتایج خوبی به دست نمیآید. در چنین مواردی، همچنان با جزئیات از دست رفته مواجه خواهید شد، بنابراین باید از روش دیگری استفاده کنید.
عکاسی HDR شامل گرفتن چندین عکس با نوردهی های مختلف (به عنوان مثال، براکت کردن عکس های شما، همانطور که در بخش قبل توضیح داده شد)، سپس ترکیب تصاویر با یکدیگر برای یک فایل نهایی و کاملاً نوردهی شده است. به عنوان مثال، اگر من در حال عکاسی از داخل خانه هستم، ممکن است یک عکس بگیرم که جزئیات بیرونی را ثبت کند و یک عکس دوم که جزئیات داخلی را به تصویر می کشد و آنها را با هم ترکیب کنید تا یک تصویر نهایی که شامل جزئیات در هر دو قسمت باشد. تصویر زیر نمونهای از عکاسی HDR است.
این روش تصویربرداری برای مدیریت صحنههای طلوع و غروب خورشید و همچنین عکسهای داخلی وخارجی عالی است، اما چندین اشکال دارد:
کار پس از پردازش در ابتدا میتواند دلهره آور به نظر برسد، اما برنامههایی مانند لایت روم و فتوشاپ دارای الگوریتمهای آسان و داخلی برای مدیریت فرآیند ادغام HDR هستند .
منبع: expertphotography.com
ترجمۀ محمدرضا علینیا