در آموزش عکاسی و تاریخ عکاسی با نام ژول ریشار آشنا میشوید، در این ویدئو صحبت مختصری در رابطه با یکی از داگرئوتیپهای او میشود:
ژول ریشار معروف به موسیو ریشارخان در سال ۱۸۱۶ در فرانسه و در خانوادهای یهودی متولد شد، بعدها ریشار سه سال در انگلستان اقامت داشته وعلاوه بر فرا گرفتن زبان انگلیسی با مقدمات پزشکی نیز آشنا شده بود. وی در سال ۱۲۶۰ه.ق(۱۸۴۸ میلادی) وارد تهران شد و در خانه مادام عباس فرانسوی سکونت کرد. ریشار در یادداشتهای خودش می نویسد که در ادامه میخوانیم.
«در تهران بیست و یکم نوامبر (۱۰ ذیقعده ۱۲۶۰) یک خانه اجاره کردم که مادام عباس هم در آن خانه منزل دارد، مادام عباس فرانسوی است، قریب بیست سال است به ایران آمده و مسلمان شده و شوهرش تاجری است شیرازی که در فرانسه این عیال را گرفته و تا چهارسال قبل از این در شیراز بودند، حالا چهار سال است که به تهران آمده و فعلاً جزو کلفتهای حرمخانۀ شاهی است. پنجم دسامبر توسط مادام عباس پیش ولیعهد[ناصرالدین میرزا] رفتم تا عکس او را روی صفحۀ نقره بیندازم. وليعهد سيزده چهارده سال دارد، كوچك اندام است و چهره او چندان بدتركيب نيست. امروز بيست و يكم دسامبر عيد قربان است… از آنجا رفتيم پيش وليعهدكه پشت پنجرههاى اُرُسى نشسته…»
به هر روی یک سال بعد وزیر مختارانگلیس در ایران ژول ریشار را به محمد شاه معرفی میکند، محمد شاه وی را به حضور پذیرفته و از او میخواهد که با اسباب عکس خود از او عکس بگیرد. به گفته ژول ریشار، محمد شاه در آن تاریخ دو دستگاه ثبت عکس بر صفحه فلزی داشته که یکی از آنها را ملکه ویکتوریا ودیگری را تزار نیکلای اول به او هدیه کرده بودند. پس محمد شاه دستگاهها را در اختیار او گذاشت، ریشار هم که کار خود را خوب می دانست، در دستگاه محمد شاه شروع به نشو و نما کرده و چندین بار تصویر محمد شاه و حاجی میرزا آقاسی صدر اعظم را گرفت و به دنبال آن نامش در فهرست کارمندان دولت ایران ثبت شد. به هر ترتیب ورود موسیو ریشار به ایران با عکاسی آغاز شد. ولی جدا از عکاسی به کار ترجمه نیز میپرداخت، وی تاریخ ناپلئون را به دستور محمد شاه از فرانسوی به فارسی ترجمه کرد، البته ترجمههای او به اصطلاح امروز توسط ویراستاران بازنگاری و برای خواننده ایرانی قابل فهم میشد و به این ترتیب بود که فعالیت ریشار در محیط فرهنگی ایران گسترش یافت بطوریکه، فرهنگ فرانسه به فارسی تدوین کرد، وفعالیتهایی دیگر ازین قسم.
موسیو ریشار از همراهان سفر اول و سوم فرنگستان ناصرالدین شاه قاجار بود. وی بعد از اینکه مسلمان شد نام خود را تغییر داده رضا گذاشت و میرزا رضا نامیده شد. نیز در سال ۱۲۸۸ از طرف ناصرالدین شاه لقب خانی به او داده شد و ازین تا ریخ به بعد معروف به ریشارخان و یا میرزا رضاخان گردید.
ناصرالدین شاه در نخستین رویاروییها با عکاسی مستند، به زیرکی دریافته بود که این فن جدید میتواند همچون رسانهای خبری-گزارشی، به او در امر اداره و آگاهی از اوضاع عمومی کشور یاری رساند. او در نیمة اول سال 1266 ق/ 1850 م برای عکسبرداری از سنگنگارهها و بناهای تخت جمشید به ژول ریشار مأموریتی داده بود. این مأموریت به دلیل عدم پرداخت هزینههای مالی سفر و یا شاید به دلیل زیاده خواهی و عدم دوراندیشی ژول ریشار، انجام نمیشود و متأسفانه ریشار به همین دلیل یا دلایل دیگر، تا اصفهان پیشتر نرفته، به تهران باز میگردد و افتخار ثبت اولین گزارش تصویری در زمان خود را که میتوانست همقدم با کار همقطاران خود در دنیا همون ماکسیم دو کامپ فرانسوی باشد، از دست میدهد.