مهرزاد ارشدی عکاس دفاع مقدس و متولد سال ۱۳۴۲ در شهر آبادان است و در تمام سالهای جنگ آبادان را ترک نکرد و تمامی روزهای سخت آبادان را بنا به علاقه و انگیزه شخصی به تصویر کشید. او بیش از چهارده عملیات جنگی بزرگ را عکاسی کرد.
عکسهای او بیش از آنکه از وظیفه حرفهای یک عکاس خبرنگار حکایت کند بیانگر انگیزه و شوری شخصی است؛ به همین علت عکسهای او ضمن ثبت صحنههای پرالتهاب نظامی، بیانگر دقایق سرشار از عطوفت و زیباییهای انسانی است.
شکل ورود شما به عکاسی چگونه بود؟
۱۲ ساله بودم که یک دوربین ۱۲۰ پشت ویترین یکی از مغازه های شهر آبادان نظرم را جلب کرد. قیمتش ۵ تومان بود. در ضمیر ناخودآگاهم به آن علاقه مند شدم، مادرم برای رفتن به مدرسه صبح ها یک ریال به من میداد، میگفت: با اتوبوس برو و برگرد. با دوستانم پیاده میرفتیم، برگشتنی یک بستنی میخریدیم و و با هم میخوردیم. از پس انداز پول هایم دوربین را خریدم. آن سال ها ۵ تومان پول زیادی بود.
اولین عکس را با دوستانم کنار رودخانه بهمن شیر گرفتیم. دوستی داشتم به نام محسن اسفندیاری که هم محلهای بودیم. با هم به تظاهرات میرفتیم، محسن پدر پولداری داشت که یک دوربین یاشیکای فلاش سرخود برای او خریده بود. آن موقع ها این دوربین خیلی کلاس داشت. محسن دوربین را می آورد، میداد به من و من هم با آن عکس میگرفتم.
هفتم بهمن ۱۳۵۷ نزدیکی های پیروزی انقلاب بود که درگیری شدیدی در بازار شهر رخ داد و ۷ نفر شهید شدند و من در آن درگیری عکاسی کردم و نزدیک بود تیر هم بخورم اما به خواست خدا، توانستم از مهلکه جان سالم بدر برم. عکس های آن درگیری را هیچ وقت ندیدم. محسن میگفت: همه اش سوخته. اما نسوخته بود و من ۳۰ سال است دنبال این عکس ها هستم. در آن روزها با دوربین دوستم عکسبرداری میکردم، اما قدر نگاتیو ها را نمیدانستم و خیلی از آن ها از بین رفت.خیلی ها دست آقا محسن ماند و به من نداد.
(منبع ویدئو سازمان سینمایی حوزه هنری)