در دو پوشۀ قبل (عکاسی خیابانی – قسمت اول، عکاسی خیابانی – قسمت دوم) به گزیدهای از مهمترین و تأثیرگذارترین عکاسان خیابانی و آثارشان در تاریخ عکاسی پرداخته شد. با توجه به این که تعداد عکاسان خیابانی در دورههای مختلف تاریخی؛ به ویژه در دورۀ معاصر رو به افزایش بوده است، در این قسمت تعدادی از عکسهای خیابانی رنگی اخیر را با هم مرور کرده و سپس به شرایط مورد نیاز برای عکاسی خیابانی خواهیم پرداخت.
عکسهای خیابانی رنگی
الکس وب – 1987
الکس وب – 2013
نیلز یورگنسن
نیلز یورگنسن
شرایط عکاسی خیابانی
عکاسی خیابانی پر از چالش است، زیرا سوژهها همواره در حال حرکت هستند، نور در حال تغییر است و عکاس دائماً باید نگران برخورد سوژههایش باشد. کنترل بسیاری از امور از دست عکاس خارج است و این موضوع به مرور باعث میشود که همیشه عکاس هشیار باشد تا بتواند با کنترل همه چیز، بهترین ترکیببندی را ثبت کند. برای عکاسی خیابانی تجهیزات زیادی نیاز نیست، یک دوربین سبک و راحت، کاملاً مناسب است. زیرا عکاس مدت زمان زیادی دوربین را با خود حمل میکند، در نتیجه هر چه دوربین وزن کمتری داشته باشد و همچنین کوچکتر باشد، مفیدتر خواهد بود. دوربینهای کوچکتر توجه کمتری را به خود جلب میکنند، و این یک مزیت دیگر برای عکاسی خیابانی است. بسیاری از افراد تصور میکنند که عکاسی خیابانی کار بسیار راحتی است، اما باید به این نکته توجه داشت که یک عکاس خیابانی باید تصاویری را خلق کند که علاوهبر برخورداری از استانداردها و موارد فنی، بسیار جالب توجه، جذاب، عمیق، تعجببرانگیز و متحیرکننده باشند. برای رسیدن به چنین عکسهایی باید از تمرین زیاد، خلاقیت، علاقه به رفتار انسانها، درک مفهوم زمان، داشتن سرعتعمل، اطلاع از ترکیببندی، سایه روشنها و رنگ برخوردار بود.
کسب اجازه از سوژه
بعضی از افراد، عکاسی بدون اجازه از سوژه را کاری ناپسندیده و غیراخلاقی میدانند و عدهای هم نه. گوردون لویس در کتاب عکاسی خیابانی از تجربۀ خود در این زمینه اینگونه میگوید، این موضوع بستگی به این دارد که عکاس تا چه اندازه به سوژه نزدیک میشود. اگر عکاس در فاصلۀ چند متری قرار داشته باشد و بتواند بدون ایجاد مزاحمت عکاسی کند، این موضوع مشکلساز نخواهد بود. اگر این فاصله به چندین متر برسد و عکاسی از گروهی از مردم را در بر بگیرد، دیگر اجازه گرفتن کار عاقلانهای به نظر نمیرسد. قانونی در رابطه با اینکه سوژه باید از هدف عکاسی آگاهی داشته باشد یا نه، وجود ندارد. در عکاسی کاندید عموماً سوژهها از وجود دوربین بیاطلاع هستند و یا نسبت به آن بیتفاوت هستند. در بعضی از تصاویر خیابانی سوژهها مستقیماً به دوربین نگاه میکنند، که در بعضی موارد این موضوع به درخواست عکاس اتفاق میافتد و با معمولاً نام رویکرد مستقیم شناخته شده است.
بهترین مکانها
همانگونه که میدانیم عکاسی خیابانی در شهرهای بزرگی مانند پاریس، نیویورک و لندن بهوجود آمد؛ شهرهایی با خیابانهایی پر از جمعیت. شهرهای بزرگ بهترین موقعیت را در اختیار علاقهمندان عکاسی خیابانی قرار میدهند. هر شهری دارای مکانهای پرجمعیتی است؛ مانند مراکز خرید و فضاهای تفریحی که برای عکاسی مناسب هستند. قطارهای شهری و ایستگاههای زیرزمینی از مکانهای مناسب دیگر برای عکاسی هستند، اما باید به این نکته توجه داشت که در بعضی از شهرها کسب اجازه برای عکاسی در این مکانها ضروری است. بهترین روش برخورد با شهر برای عکاسی، انتخاب مسیرهای کوتاه و گذراندن زمان بیشتر در آن مسیرها است. بهتر است در زمان عکاسی خیابانی از بودن در شهر و میان مردم لذت برد، تا با تمرکز بهتری بتوان به نتایج دلخواه رسید.
نور در عکاسی خیابانی
عموماً عکسهای خیابانی با نور محیطی گرفته میشوند، اما بسیاری از عکاسان خیابانی موفق از فلاش نیز استفاده میکنند. آنها از فلاش در تاریکی شب به عنوان منبع نور اصلی و در روز به عنوان منبع نور فرعی یا پرکنندۀ نواحی تاریک بهره میگیرند. از جمله عکاسانی که از فلاش استفاده میکند میتوان به بروس گیلدن (Bruce Gilden) اشاره کرد. گیلدن معمولاً از یک فلاش دستی و جدا از دوربین، که با کابلی به دوربین متصل است، برای جداسازی سوژه از پسزمینه استفاده میکند.
بروس گیلدن
منابع
پاکباز، رویین(1395). دایره المعارف هنر. جلد یکم و دوم. تهران: فرهنگ معاصر.
کو، برایان (1386). عکاسان بزرگ جهان. ترجمۀ پیروز سیار. تهران: نی.
لویس، گوردن (1395). عکاسی خیابانی. ترجمۀ امیر حکمت حکیمی. تهران: آبان.
مورا، ژیل (1397). کلمات عکاسی. مترجمان حسن خوبدل؛ کریم متقی. تهران: حرفه نویسنده.